سیر تکامل فاطی: )

خاطراتم...

سیر تکامل فاطی: )

خاطراتم...

  • ۰
  • ۰

فاطی و دوستان!


احتمالا امروز خیلی یهویی برم خونمون.خودمم از خودم توقع نداشم ک اینقد سریع تصمیم بگیرمو برم!

دیروز بین کلاسام پروفسور اومد دنبالمو رفتیم دنبال کارت ویزیت و اندکی درباره ی بازاریاب و این چیزا حرفیدیم.کلا راجب شرکت حرفیدیم...بعدشم اومدم خوابگاهو پروفسور گفت من میخوام ببینمت باز و قرار شد شب بعد کلاسش بیاد دنبالم.قبلش با یسی میحرفیدیمو اون میگفت که میخواد با راش بره بیرون و در کل منم چیزی نگفتم که با پروفسور رفتیم بیرون یا حالا بعدا میخوایم بریم...

ساعت 8 اومد دنبالمو رفتیم اول کافه دومادشون که یه کاری واسه خواهرش انجام بده و بعدشم رفتیم سووشون(یه کافه هس)یه هات چاکلت و یه شیر شکلات سفارش دادیم و نشسیم به چرت *و پرت گفتن...داش درباره ی لادن میحرفید(دوس دختر قبلیش که 4-5سال باهم دوس بودن)میدونسم که دوس داره که با من بیاد بیرون که درباره ی اون بحرفه.کلا شرایط مشابهی داریم.الانم که تنها تو خونه هس و تنها زندگی میکنه قشنگ میره تو فکرش...و خب دوس نداره باز وارد یه رابطه بشه و کلا شبیه منه: )

بعد از اونجا هم منو رسوند.یسی حالا زنگیده که کجا بودی و با کی بودی و من جواب سربالا دادم،بعد میگه که با پروفسور بودی میگم اره،میگه منتظر داشتانای عاشقانه ی تو با پروفسور هسم.میگم واقعا بچه ای و من به پروفسور حق میدم،میگه من بچه ام ولی من پروفسورو میشناسم.میگم پروفسور بهت ابراز علاقه کرده بود؟؟؟مگه من خودم بهش ابراز علاق کردم ولی تو چی؟پس....بیخیال،البته به من ربطی نداره.منم بهش گفتم که اره به تو ربطی نداره: )

منظورش اینه که جالا که پروفسور اومده سمت تو حتما بهت علاقه داره.خیلییییییییییی گه میخوره به شدت.دختره میگه من دیگه اصن بهش فک نمیکنمو دیگه پروفسور واسم مهم نیس و حتی مگه ازش متنفرم،ولی اینجوری حساسه روش.نمیفهمه که قرار نیس هر دوسی تهش یه رابطه عاشقانه باشه.

کلا دوسام که شامل مری،ریحان و یسی هستن کاملا ج*ده تشریف دارن!
یسی و ماری که داغوووووووووووون.یسی با nنفر بوده و اصنم اینجوری نیس که همشونو فراموش کرده باشه در عین حالی که اصن اینجوری نیس که دوسشون داشته باشه.یسی امیزه ای از بچه بازی و لجاجت هس.
ماری ک کلا با پسراس.کاری ندارم به تغییر 360درجش از وقتی اومد دانشگاه.ادمی که به من میگفت اغوشت رو به هرکسی باز نکن(!!!!)الان با دوس پسراش میخوابه،سیگار میکشه،مش*وب میخوره،با همه ی پسرا به شدت راحته(در این حد ک راحت لباشو میبوسن)و کارایی از این قبیل.
ریحانم که اصن شبیه ادم نیس.کاملا کپی-پیست بقیه هس و بیشتر از همه من.اخرین حرکتشو هم که رو علیرضا زد دیگه!اینو برداشه و رفته...در این حد چیپ!
خلاصه که دوسای خوبم تو دانشگاه باهام نیسن و اینا هم خیلی رو مخن...
در نهایتم سلامی میکنم به مخاطب مورد نظر و از همین جا میگم خاک تو سرت که نیسی: )
  • ۹۴/۰۹/۱۰
  • میس فاطی

نظرات (۲)

خخخخ
واقعا خیلی بده ادم دوست خوب نداشته باشه
دوستی که بتونی همه حرفای خصوصیتو و جزییات روابطتت با بقیه افراد رو(!!!!)براش تعریف کنی و اونم با کمال میل بهت مشاوره بده و راهنمایی کنه و هواتو همه جوره داشته باشه
من که با رفیق فابریکم تو دبیرستان یه یونی و یه رشته قبول شدیم از همون اول اولشم فقط با همیم
دختر خوبیه:)ازش راضیم:دی
ریحان و یاسی و ماری هم اتاقیتم هستن؟یا فقط تو دانشگاه با همین؟(اصلا به من چه هان)
منم از این که ادما فکر میکنم امکان نداره یه دختر و پسر دوست معمولی باشن بدون هیچ حس عاشقونه ای خوشم نمیاد:/کوته فکران:دی
+امیدوارم همینطوری یهویی بهت خوش بگذره خونتون:)
++البته تعطیلاتم پیش روئه:))
پاسخ:
دارم ولی تو دانشگاه پیشم نیستن.
خوش به حالتون.من بهترین دوسام دخی عمه هام هستن که دانشگاه های مختلف تو شهرای مختلفیم.
خدارو شکر که راضی هسی: ))))))
ریحان هم اتاقیمه،یسی همشهری و دوسم از راهنمایی(از همون موقعم اسیب رسون!)ماری همکلاسیمه.
خیلیییییییییی کوته فکرن:)
فعلا که خیلی خوبه:))

عیبی نداره عزیزم .ارز دوست جماعت خیلی نباید توقع داشت تا یه حدی فقط .
البته دوست داریم تا دوست اینو میدونم.اما من برای بهترین ها هم یه جا واسه بد بودن میزارم که اگه بدی دیدم یهو داغون نشم
پاسخ:
منم همینجوریمم و همیشه اون یه حدی رو میذارم.من کلا به خاطر همین موضوع زیاد با کسی قاطی نمیشم  اینی که اینجا نوشتم بیشتر متعجبم از شخصیت خودشون!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی