خب به نام خدا: )
اومدم عرض کنم که امتحان دیروزو قهوه ای کردم شدیدااااااا و بعدشم امتحان امروزو...تازه قرار بود اینا امتحان خوبام باشه ها!!
دیروز امتحان تفسیر قران داشتم.با بچه ها تا حدود 3 داشتیم میخوندیم.3تامون باهم داشیم.اینقد که خندیدیم که مردیم.اینا خودشونم تفسیرای خودشونو خوندن؟؟چطو ایمان دارن اخه؟!
دیگه همم اینکه با پسر همسایه دیگه نمیحرفم.در یه حرکت ناجوانمردانه یهو دیگه جوابشو ندادم.هی اس میداد و میزنگیدو تو اف بی و اووووففف...ولی من دیگه حوصلشو ندارم.حس اینکه بخواد روزی 1.15بحرفه و بعدشم هی اس و هی چرررررررررررت گفتن.چرت خالص میگه ها...
امروز در پی کشف سوالام واسه یه چیزی خیلی یهو و بی مقدمه به مشاور اس دادم و بهش گفتم جواب فلان یوالو تا یه ساعت دیگه میخوام.اگه میدونید که ممنون میشم بگید و البته با یه ادبیات خیلی لطیف تر و شدیدا مودبانه تر.به هر نحوی که ج نداد ولی بچه ها میگن خیلی بی شعوره که هیچیییییییی نگفته.میتونسه عذر خواهی کنه که دیر دیده یا هرچی...راس میگن البته.
اهان،پسرداییم در جریان پسرهمسایه هس.بعد پسر همسایه یه اس داد که ادما مث سایه هسن،اگه بری دنبالشون ازت فرار میکنن و اگه ازشون فرار کنی میان دنبالت،نمیدونم چه بدی در حقت کردم...برو...
اینو واسه پسرداییم فرستادم،میگه بهش بگو تو فرار کن ببینم کی میاد دنبالت: ))))))
دیگه هم اینکه واسه امتحانای بعدیم دعا کنید.مرسی: )
بعدا نوشت:نمره ی تفسیر رو زدن.17شدم.واسه منی که به 14 هم راضی بودم با اون وضع امتحان دادن،الان راضیم: )
و اینکه جناب مشاورم اس داد و عذر خواهی کردو گفت جلسه بوده و درگیر تا نیمه شب.منم دیشب پولامو همش خرج کردم حتی شارژ ندارم که جوابشو بدم..خخخخخ
- ۹۴/۱۰/۱۶
از ظاهر امر که خراب کردی خواهر:(