سیر تکامل فاطی: )

خاطراتم...

سیر تکامل فاطی: )

خاطراتم...

  • ۰
  • ۰

الان تو یه وضعیت تخ*ی قرار دارم.در وهله اول که درسای این ترمم واقعا سنگین و ت*می با استادای تخ*ی تر از درسا.بعد اینکه من الان باید دو عدد تحقیق تحویل بدم دست نویس.آخه این ینی چی که دست نویس؟؟استرس این موضوعارو داشتم.تا اینکه امروز رییس بخش استعفا داد.این ینی عوض شدن دوباره قوانین و مشکلات خفن واحدی واسه انتخاب واحد  ترمای آتی که واقعا مهمن.چون دو ترم آخره و بخش باید خیلی همکاری کنه.موضوع اساسی شوهرعمم هس.تصادف کرده و ضربه مغزی شده و هوشیاریش رو سه هس...دیگه معمولا همه ته این قضیه رو میدونن.هرچند که من شاید سالی یه بار این شوهر عمه رو میدیدم و اصلا خاطره خاصی باهاش ندارم،ولی دلم خیلی یجور بدجوری خاص بود و حالم بی قرار و بد.نه میشد خوابید نه درس خوند.تا عصر که بالاخره خودمو جمع و جور کردم.پذیرش حوادث خیلی مهمه،هرچند الانم که میخوام بهش فک کنم واقعا ناراحت کنندس.

کل خوشی من اینه که امروز تولد مشاور خان بود و من با کلی هپی بازی تبریک گفتم و چقدر خوب تشکر کرد و من چقدر خوب میتونم به خوشی های کوچیک دلبسته باشم.ینی میخوام بگم در این حد مغز فندقیم :-) :-) :-)

کلا قضیه اینه که این تایم های بد شده تعادل پایدار زندگیم.هرگونه خروج از تعادل با تغییر شرایط مارو به تعادل اولیه برمیگردونن.

در کل دعا کنید به سلامت رد شم از این چیزا.

بعدا نوشت:همون چیزای ریز که سبب شادی بودن باعث غمای بزرگ میشن...عکس دونفره با یه دختر خانومی گذاشته اینستا،تولد و اینا.هرچند من از اول میدونستم ته این راهی که دارم می رم سرابه...ولی باز آدمو ناراحت میکنه این چیزا.

در کل پکیج اتفاقات بدم تکمیله.الان دیگه میخوام بخوابم.یا چشامو باز کنم و اتفاقات مثبت بیفته پشت هم،یا هم باز نکنم...

  • ۹۵/۰۳/۰۴
  • میس فاطی

نظرات (۴)

  • رسانه بلندآوا
  • عرفـــــ ـــان
  • منم این ترم خیلی مزخرف تر از ترم قبل بود هم از استادا متنفرم هم از درسا :/
    کاش زودتر تموم شه فقط :|
    پاسخ:
    واقعا...به خوبی تموم شه البته
    تو میتونی :)
    پاسخ:
    امیدوارم
  • اون روی سگ من نوستالژیک ...
  • واااااای عنوانو مردم از خنده فاطی نمیری تو.
    برای شوهر عمه ات متاسفم واقعا:( ان شالله خدابه خانوادش تحمل این اتفاق رو بده.
    معلومه ایقدی کلان میخونی ربطش میدی به زندگی که درش شکی نیس کلان و خرد و کلا اقتصاد نه تنها عشقه بلکه خود زندگیه:)))
    میدونی فاطی ناراحتم که اینطوری و با دیدن عکس شوک شدی و درک میکنم حالتو از طرفی خوشحالم که انگاری با این عکس تکلیف دلت مشخص شده و اینکه میدونی باید فراموش بشه این حال بدت وقتایی که بهش فکر میکنی واقعا ناراحتم میکرد. امیدوارم روزهات با شادی های بزرگ به تعادل برسه:)
    پاسخ:
    قربونتون برم
    واقعا صبر میخواد..هعیییی
    دقیقا.همینا زندگیه
    بابا اصن اینجوری نیس که داغون باشم،ولی خب قبول کن مطلق فراموش کردن سخته.و اینکه من خاطراتی که باهاش داشتمو،دوس دارم،نه خودشو :-) :-) :-)
    ارزوتو دوس داشتم،شدید.مرسی :-)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی