سیر تکامل فاطی: )

خاطراتم...

سیر تکامل فاطی: )

خاطراتم...

  • ۰
  • ۰

امروز عصر رقتیم خونه  ی آبجی.دختر جان خواهرم،1درجه از دیروز بهتر بود و البته که درست چیزی نمیخورد مگه با زور که اونم از رو ترس و اندکی درد بود.خلاصه سعی کردم باهاش بازی کنم و پانتومیم و بازی هایی که نخواد بحرفه.ینی خودش اصن صحبت نمیکنه.

بعد قرار شد که با بهار و یسی و فروغ و بهناز دوست بهاره که از بندر اورده با خودش(!)بریم شام بیرون.اول که رفتیم دور دور و بهار یه آهنگای بندری داش..آی که آهنگایی بودناااااااااااا...از درون له میکردن.اصن نمیدونم چطو اینا از دسم در رفته بودن.در حدی ک تو خونه،هرچی اهنگ گوش میدادم دیگه منو کله نمیورد: )))))

خلاصه بعد اونجا رفتیم یه جایی ک بستنی بخوریم.یهو حس کردم پسر همسایه اونجاسو با اینکه پیاد شده بودیم بچه ها رو سوار کردم که برگردیم.که البته بعدم متوجه شدم خودش نبود.رفتیم یه سفره خونه.منو رو که اورد همش فست فود بود.میگم پس منوی کافی شاپش کو؟یسی میگه دیگه کافی شاپ نداره ک!میگم چرا نمیگی؟میگه گفتم کهههه...حالا همه بهش گیر دادیم که تو کی حرفاتو میزنی ک کسی متوجه نمیشه.

یه هر حال فروغ که گرسنه بود و اینجوری شد که بچه ها پیتزا و ناگت سفارش دادن.وقتی انتخاب کردن من از رو مسخره بازی،2تا بشکن زدم ک گارسون بیاد و پسره هم که اونجا بود برگشت نگاه کرد!خودش داش میخندید و ماهم سرمونو انداختیم پایین تا دیگه خانوم مسئول اونجا اومد.بچه خوردن و سلفی گرفتنو مسخره بازی.

بعدشم رفتیم دور دور باز و برگشتیم همون جای اول بستنی بخوریم.کیک بستنی منو یسی سفارش دادیمو خوردیم.2تا از این ماشینای خارجی خفنم ایستاده بودن با چن تا پسر توش.هی ما صندلی هامونو عوض میکردیم و تغییر پوزیشن که خودی نشون بدیم،ولی فایده نداش لعنتی...

خلاصه که بچه ها واسه فردا هم برنامه ریختن.پارک و اسب سواری و کباب.البته احتمالا من نیسم چون هنوز یکی از دخی عمه ها ک از کرمان اومده رو ندیدم: ))

*یکی از استادا گفته برگه ی پایان ترمو صحیح کردم،4شنبه این هفته یا هفته آتی بیاید ببینید.بعد نمره هارو نزده ولی!خل نیس این بشر؟!؟!؟

  • ۹۴/۱۰/۳۰
  • میس فاطی

نظرات (۲)

تا میتونی خوش بگذرون فاطی
من که دوستام همه از اینجا رفتن البته اینجا هم بودن بچه های پایه ای نبودن من همیشه برنامه میریختم میرفتیم بیرون کافی شاب کوه دریا. یادش بخیر واقعا
پاسخ:
باشه: ))))
خب الان دوستای جدید پیدا کن و برو بیرون: )))))
خلاصه پسرا خودشونو چس کرده بودن دیگه
پاسخ:
دقیقا: ))))))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی